برعکسِ ما ایرانیها که بلندترین شبِ سال (یلدا) را جشن میگیریم، سوئدیها بلندترین روزِ سال را که امروز است را جشن میگیرند. دیشب را، برای استقبال بدامن طبیعت رفتند و با هیزم و ذغال آتشی افروختند و گوشتی کباب کردند و خوردند و همراه با توت فرنگی، تا خرخره نوشیدند. الان هم که من این پست را میگذارم، اکثراً یا خواب هستند و یا اینکه بیدار شده اند و از "سردرد" مینالند. اما من که اینروزها چلاق هستم و در "مرخصی استعلاجی" بسر میبرم، در خانه ی دوست داشتنیِ خود, باقی ماندم و یک همبرگرِ خانگی برای خودم فراهم نمودم و نوشابهای برای خودم باز کردم و چون پای بیرون رفتن و خرید کردن نداشتم، به جای توت فرنگی، "ترب قرمز" گاز زدم. جای شما دوستانِ وبلاگی که اینروزها حالی از من نمیپرسید، خالی بود.